اینکه کم تر از قبل می نویسم و کم حرف تر شدم یعنی واقعا و به طور جدی دیگه خیلی چیزا اهمیت ندارن حتی توی زندگی واقعی که بخوام درموردشون فکر کنم و بعد بیان بنویسم خیلی وقته دیگه افکارمو خالی نگه داشتم فقط جای هر چیزی نیست . این کارو از روی اجبار انجام نمیدم و یا به سختی . دیگه عادت شده و جزئی از زندگی
اوایل مستقل شدنمون بود . من گاهی میرفتم خرید پیاده صبح سینا درمورد کارش گفت که جلسه داره و چند جا باید بره منم زدم بیرون با گوشی و کلید های خونه . وسط راه یادم آمد کارت پول برنداشتم !!!!! :| اهل کیف زیاد نیستم . هر چی بود هم گذاشته بودم جیب مانتو . بیخیال خرید شدم یه کم پیاده روی کردم . رفتم توی فضای سبز . اونجا بود که یه موتوری بهم زد . دور فضا سبز درخت کاج بلند هست از یه سمت اون طرف هم مسی و امد رفت زیاد نبود .
درباره این سایت